ادبیات فارسی | ||
|
درس 11 بوی جوی مولیان خودآزمايي ص 85 1- رسيدن ، گذشتن ، 2- ميرماه است ( تشبيه بليغ اسنادي ) ميرسرواست (تشبيه بليغ اسنادي ) سراهايي ديدند هر يكي چون بهشت اعلي ( تشبيه غير بليغ ) نصربن احمد (مشبه )واسطه ی عقد (مشبه به ) 3- تابستان به سمرقند رفتي يا به شهري از شهرهاي خراسان (رفتي ) - و ازش بسيار توان خورد به سبب مائيتي كه در اوست و انواع ميوه هاي ديگر همه خيار (بودند) ... زيرا كه صميم دولت سامانيان بود و جهان آباد (بود) - هوا خوش بود و باد سرد ، نان فراخ ، ميوه ها بسيار و مشمومات فراوان . 4- الف: در تاريخ بيهقي تكرار فعل زياد مي بينيم ولي در اين قسمت متن تكرار فعل وجود ندارد . ب: لغات به كاربرده شده مشكل تر از نثر بيهقي است . - پ : در تاريخ بيهقي كهنگي لغات ديده مي شود در حالي كه در چهار مقاله كهنگي لغات ديده نمي شود . - ت : در تاريخ بيهقي سجع وجود ندارد درچهار مقاله سجع طبيعي است . 5- اي بخارا شاد باش و دير زي مير، زي تو شادمان آيد همي زي : در مصراع اول به معناي زندگي كن و در مصراع دوم به معناي به سوي ، جناس تام دارد. بوي جوي موليان آيد همي ياد يار مهربان آيد بو ، جو و ياد، يار : جناس ناقص اختلافي 6- مهم ترين عيد ايرانيان جنوب غربي است و جشني بوده است كه ايرانيان در روز شانزدهم از ماه مهر مي گرفتند و شش روز طول مي كشيد و به قول ((بندهشن )) مشيا و مشيانه (آدم و حوا) درچنين روزي متولد شده اند ، اين جشن بزرگ شش روز طول مي كشيد ، از روز شانزدهم مهر آغاز مي گرديد و به روز بيست و يكم - كه رام روز باشد - ختم مي شد . روز آغاز را ((مهرگان عامه )) و روز انجام را ((مهرگان خاصه )) مي گفتند . 7- سينه مالامال درد است اي دريغا مرهمي دل زتنهايي به جان آمد خدا را همدمي خيز تا خاطر بدان ترك سمرقندي دهيم كز نسيمش ((بوي جوي موليان آيد همي )) 8- تفاوت هاي نثرها : را = براي باز رسيد = رسيد در رسيد = رسيده شد . به دست نشود : يافت نمي شود تقديم فعل بر قيد ( جملة آخر ) نان فراخ = نان بسيار به فصل : در فصل / چراخوار : چراگاه /ناو :کشتی جنگی / لشکری را :برای لشکری / بهارگاه :هنگام بهار / شمال : جهت شمال / به دست نشود :به دست نمی آید درس 12 زاغ و مار خودآزمايي ص 89 1- موضوع را متوجه شد ( منظور خسرو را دريافت ) از ظاهر امر پي به باطن برد 2- خردمندان این گونه عمل نمی کنند چرا که فرد عاقل به طریقی به دشمن حمله می کند که خود به خطر نیفتد . 3- خسرو در اين جهان از خداوند عيب گرفته است . سنايي كه مي گويد: ابلهي ديد اشتري به چرا گفت نقشت همه كژ است چرا ؟ گفت اشتر كه اندرين پيكار عيــــــب نقاش مي كني هشدار ؟ 4- الف: آوردن جمله هاي طولاني (اطناب) ب:كثرت كاربرد لغات عربي پ: كاربرد آرايه هاي ادبي ت: استفاده از تركيبات دشوار 5- رشته گران فطرت را در كارگاه تكوين بر تلوين ، يك سرسوزن خطا نباشد. 6- حكايت اول حذف - حكايت دوم : شاه ظاهر بين و متكبر، عيب جو، ظالم ، خرافه پرست ، جاه طلب 7- به معناي ((به )) 8- الف: در زبان حكايت است ، امروز زبان حكايات زبان مردم كوچه و بازار محاوره اي است اما در اين جا زبان اديبانه است - ب: داستان هاي قديمي ايستاست و نويسنده نتايج اخلاقي داستان را در پايان بيان مي كند در حالي كه داستان هاي امروزي پويا و واقع گراست و نتايج آن معلوم نيست و نتيجه با خواننده است . پ: در داستان هاي قديم شخصيت داستان ثابت است در حالي كه در داستان هاي امروزي شخصيت داستان متغير است . ت : در داستان هاي امروزي عناصر داستان مي بينيم اما حكايات قديمي تمثيلي بوده است . 9- 1-به کار بردن "ب" زاید برسرافعال ------بخوردی (خوردی )/بکرد (کرد) 2-کاربرد ماضی استمراری به شکل گذشته -------بخوردی (می خورد ) 3- کاربرد متفاوت واژه ها ---------جان شکر / بازرهانم / مستقبل / بابت و... درس 13 ایوان مداین خودآزمايي ص 93 1-عبر : ایهام 1- پند و عبرت 2- شگفت 3- اشک دیده : ایهام 1- چشم 2- آن چه دیده شده است 2- فك اضافه از آن زمانی که زنجیر ایوان مداین پاره شد . 3- زنجير عدل انوشيروان 4- با آرايه تشخيص يعني زمين به جاي شراب ، خون دل پادشاهان را ... 5- مردن و خاك شدن قدرتمندان نشان مي دهد كه جهان به كسي وفادار نيست و بايد از مرگ آن ها عبرت بگيريم . 6- چون هر انساني كه مي ميرد در دهان او فرو مي رود و سير نمي شود. 7- گفته اند كه گويا منظور از ريختن چهارده كنگره ي كاخ انوشيروان ، رونق و عظمت يافتن اسلام در قرن چهاردهم باشد كه با روزگار ما هم زمان است . ( ظاهراً نوع بيان خودآزمايي اسم كتاب را مي خواهد كه در اين صورت تفسير امام فخر رازي و تفسير طبري ) 8- مفعول مفاعیلن 2 9- هان و دان واژه قافیه ، قاعده 2 درس 14 جدال سعدی با مدعی خودآزمايي ص 99 1- نكوهش توانگر 2- آسايش و خاطر جمعي با فقر به دست نمي آيد . 3- مصراع اول: وصف حال ثروتمندان كه آسايش براي بهتر عبادت كردن خدا دارند مصراع دوم : توصيف فقرا كه به دليل فقرشان آرامش خاطر ندارند و نمي توانند خدا را عبادت كنند. 4- جمله هاي كوتاه : چون ابرآذارند و نمي بارند و چشمه ي آفتابند و بركس نمي تابند . گفتم مذمت اينان روا مدار كه خداوند كرم اند ... تضادهاي فعلي : ابر آذارند = نمي بارند - چشمه ي آفتابند = نمي تابند - سواراند = نمي رانند ايجاز : محك داند كه زر چيست ؟ 5- وقيح . اهل جدال و سفسطه است و درويش نما . سرزنش كننده عيب جو 6- مصراع دوم وصف ميراث خوران مفت خور مي ميرند و آن را براي ميراث خواران مي گذارند . 7- الف: توانگران دخل مسكينان اند و ذخيره ي گوشه نشينان ب: مال مزكا دارند و جامه ي پاك و عرض مصون . پ: دست تعدي دراز كرد و بيهوده گفتن آغاز ، 8- هيچ كدام هردو را نصيحت مي كند زيرا: هر دو گروه را داراي محاسن و معايب مي داند . 9- اگر ژاله هر قطره اي در شدي چوخرمهره بازار از او پر شدي 10- انسان اگر در فقر نيز به سر ببرد نبايد لب به شكايت باز كند و هميشه بايد اميدوار به فضل خدا باشد و گرنه بدبخت خواهد مرد و از رحمت خدا بي نصيب خواهد ماند و اگر ثروتمند باشد بايد هم خود بخورد و هم به ديگر
نظرات شما عزیزان:
[ سه شنبه 15 اسفند 1391
] [ 23:15 ] [ فائزه قادری ] |
|
[ طراحی : دبیرستان فاطمه زهرا (س) ] [ Weblog Themes By : server2011 ] |